معمارکده2012
بزرگترین وبلاک تخصصی معماری
ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:





Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت

خانه درختی؛ گسترش تکرار در یک جهت ثابت



ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:خانه درختی, توسط هادی(ماهان)پورآخوند

طبیعت و معماری بسیار زیبای روستاهای کشور فرانسه

 

 



ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:طبیعت و معماری زیبای, روستاهای فرانسه, توسط هادی(ماهان)پورآخوند

واژه فراکتال مشتق از واژه لاتینی فراکتوس- به معنی سنگی که به شکل نامنظم شکسته خرد شده است- در سال ۱۹۷۵ برای اولین بار توسط بنوت مندل بروت مطرح شد. فراکتال ها شکل هایی هستند که بر خلاف شکل های هندسی اقلیدسی به هیچ وجه منظم نیستند. این شکل ها اولاً سر تاسر نامنظم اند، ثانیاً میزان بی نظمی آنها در همه مقیاسها یکسان است.



• با ملاحظه اشکال موجود در طبیعت، مشخص می شود که هندسه اقلیدسی قادر به تبیین و تشریح اشکال پیچیده و ظاهراً بی نظم طبیعی نیست.
• مندل بروت در سال ۱۹۷۵ اعلام کرده که ابرها به صورت کره نیستند، کوهها همانند مخروط نمی باشند، سواحل دریا دایره شکل نیستند، پوست درخت صاف نیست و صاعقه بصورت خط مستقیم حرکت نمی کند.
• جسم فراکتال از دور ونزدیک یکسان دیده می شود. به تعبییر دیگر خودمتشابه است.

• وقتی که به یک جسم فراکتال نزدیک می شویم، می بینیم که تکه های کوچکی از آن که از دور همچون دانه ها بی شکلی به نظر می رسید، بصورت جسم مشخص در می آید که شکلش کم و بیش مثل همان شکلی است که از دور دیده می شود. در طبیعت نمونه های فراوانی از فراکتال ها دیده می شود. درختان ، ابرها، کوهها، رودها، لبه سواحل دریا، و گل کلم ها اجسام فراکتال هستند بخش کوچکی از یک درخت که شاخه آن باشد شباهت به کل درخت دارد. این مثال را می توان در مورد ابرها، گل کلم، صاعقه و سایر اجسام فراکتال عنوان نمود.
• بسیاری از عناصر مصنوع دست بشر نیز بصورت فراکتال می باشند. تراشه های سلیکان، منحنی نوسانات بازار بورس، رشد و گسترش شهرها و بالاخره مثلث سرپینسکی را می توان در این مورد مثال زد.
• در علم ریاضی فراکتال یک شکل مهندسی است که پیچیده است ودارای جزئیات مشابه در ساختار خود در هر مقیاسی است.
• میزان بی نظمی در آن از دور و نزدیک به یک میزان است. مثلث سرپینسکی یک مثلث متساوی الاضلاع است که نقاط وسط سرضلع آن به یکدیگر متصل شده اند. اگر این عمل در داخل مثلث های متساوی الاضلاع جدید تا بی نهایت ادامه یابد، همواره مثلث هایی حاصل می شوند که مشابه مثلث اول هستند.
• ( وحید قبادیان، مبانی و مفاهیم در معماری معاصر غرب صص ۱۶۶-۱۶۷)



ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:هندسه فراکتال, فراکتال در معماری معاصر, لاتینی فراکتوس, توسط هادی(ماهان)پورآخوند




ریتم به تکرار منظم یا هماهنگ خطوط، اشکال، فرمها یا رنگها گفته می شود، و شامل نظریه بنیادی تکرار است که به عنوان تدبیری برای سازماندهی فرم ها و فضاها در معماری محسوب می شود. تقریبا تمامی انواع بناها از اجزائی تشکیل شده اند که بالطبع تکرار می گردند. تیرها و ستونها تکرار می شوند تا دهنه های تکراری سازه و مدول های فضا را تشکیل دهند. درها و پنجره ها به طور مکرر سطح بنا را سوراخ می کنند تا ورودی نور، هوا، مناظر و مردم را به ان میسر سازند. تکرار فضا ها اغلب برای تامین نیاز های عملکردی مکرر یا مشابه در برنامه ی بنا حاصل می شود.

ساده ترین شکل تکرار نوع خطی ان است که از اجزای زیادی تشکیل می شود در هر حال برای این که اجزا به طریقه ی تکرار دسته بندی شوند لازم نیست کاملا مشابه باشند انها ممکن است دارای یک خصیصه مشترک یا یک مخرج مشترک باشند ودر عین حال که تک تک منحصر به فرد هستند متعلق به یک خانواده باشند
خصوصیات فیزیکی که بر اساس انها فرم و فضا های معماری می توانند به طریقه تکرار سازماندهی شوند :
اندازه شکل خصو صیات جزییات


در هنر تجسمی ریتم معنایی تصویری دارد و عبارت است از تکرار تغییر و حرکت عناصر بصری در فضای تجسمی به عبارت دیگر تکرار منظم ومتوالی یک عنصر تصویری ضرب اهنگ بصری را بوجود می اورد.


به طور کلی ریتم چهار دسته ضرب اهنگ بصری را می توان نام برد:

۱)تکرار یکنواخت: در این نوع ضرب اهنگ یک تصویر به طور یکنواخت و به صورت متوالی تکرار می شود
این ریتم باعث نوعی نوعی حرکت و عکس العمل خود به خودی شده وتوجه مخاطب را به دنبال خود هدایت می کند اما به واسطه عدم تنوع تاثیری منفی نیزدر پی دارد و پس از مدتی ملال اور و کسالت بار خواهد شد.


۲) تکرار متناوب: در این ضرب اهنگ یک عنصر بصری تکرار می شود اما تکرار ان با تغییرات متنابی متنوع خواهد شد به طوری که در هر مخاطب همواره نوعی انتظار برای تکرار دارد



ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:ریتم در معماری, توسط هادی(ماهان)پورآخوند

شاید ارائه تعاریفی مجزا و روشن از دو هنر معماری و مجسمه سازی کار ساده ای نباشد، همچنین ارائه تعریفی از ارتباط و نسبت این دو با هم نیز به همان اندازه دشوار است.


شناخت کلیتی از روابط، شباهتها و تفاوت های میان این دو موضوعی است که در این گفتار سعی شده است بدان پرداخته شود. بظاهر ساخت مجسمه قدمتی بیش از معماری دارد.

یک دلیل آن را می توان سهولت ساخت مجسمه نسبت به معماری دانست ؛ اما احتمالا دلیل عمده آن سادگی بیش از حد درک انسان های اولیه از مفهوم فضا بوده که آنان را از دریافت و در نهایت خلق معماری باز می داشته است.

پس عجیب نیست که اجداد انسان در غار زندگی کنند، اما برای مراسم و آیینهای خود، مجسمه هایی ابتدایی بسازند. این مجسمه ها، فاقد کارکردی فیزیکی هستند و تنها برای انجام بعضی مناسک ساخته شده اند. باور انسان اولیه به زندگی ابدی ، او را به ساخت قبر برای مردگانش واداشت.



وی از توانایی های خود در ساخت مجسمه ای به عنوان قبر استفاده کرد. ابتدایی ترین این مجسمه ها، گورپشته هایی است که بر مزار رفتگان می ساختند. اما با یک جانشین شدن انسان و روی آوردن وی به کشاورزی ، جامعه ای طبقاتی شکل می گیرد که دیگر نیازها، سلایق و سنن آن از حد ساختن قبوری ساده برای اموات فراتر می رود.این جوامع طبقاتی به معابد، کاخها و آرامگاه ها و… نیاز دارند. انسان در این زمان به درکی از معماری نیز دست یافته و برای مثال به ساخت سرپناه برای خود می پردازد.

او دیگر در غار زندگی نمی کند، بلکه روابط پیچیده تر در جامعه نیاز به عملکردهای متنوع را پیش آورده که منجر به ساخت نخستین فضاهای معماری می شود.

خانه ها، بازارها و دیگر عملکردهای اجتماعی چنین کالبدهایی را دیکته می کند. ما در عمل شاهد هستیم که بسیاری از این آثار معماری واجد حجمی معظم و برونگرا هستند. گویی که اصلا برای استفاده از فضای درونی شان ساخته نشدند، بلکه نمود کلی آنها مقصود بوده است. شاید بتوان برای مثال به اهرام مصر یا زیگورات های تمدن عیلام اشاره کرد. در این نمونه ها که بوضوح سمبلی از جامعه طبقاتی خود هستند، شاهد حجمی بزرگ ، سنگین و ستبر هستیم که حتی بی شباهت به کوه نیست. سلسله مراتب حاکم بر جامعه نیز به نوعی با ارتفاعات مختلف این احجام چفت شده اند؛ بنابراین ساخت این بناها تنها واجد ارزش معمارانه نیست ، چون فضایی از پیش آنها ساخته نشده ، بلکه هیات و حجم بیرونی شاخصه آنهاست.پس شاید بتوان آنها را مجسمه خواند تا معماری. یعنی هنوز درک انسان ها از مفهوم فضا تا حدی پیش نرفته که بتوانند تنها به خلق



ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:معماری و مجسمه سازی, مجسمه سازی, توسط هادی(ماهان)پورآخوند




۱) معماری تن تاریخ است . روح سرگردان همه رخدادهای تاریخی معطوف و وابسته به این تن است . تا این تن زنده بماند و زندگی کند خبرها و خاطره هایی را نیز که حافظه تاریخی یک ملت را می سازند هم زنده خواهند ماند . در واقع محافظت از تن تاریخ جلوگیری از محو حافظه تاریخی و تهی کردن شهر از فضاهایی ست که فرصت دخول به خاطره ها و یاد آوری خبرهایی را فراهم می کنند که یا عامداً مغفول مانده اند و یا غافلاً از یاد رفته اند . تیمار داری تن تاریخ نه کنشی ارتجاعی که حرکتی پیشرو در جهت دیده شدن انبوه تصویرهایی ست که لحظه های حقیقت را حمل می کنند . حقایق انسانی به واسطه رخدادهای تاریخی جذب زمان و مکان می شوند و معماری چیزی جز سامانی معنادار از ذره های زمان و مکان نیست . سامانی مشهود و تجربی که حضورش را جز با تخریب نمی توان انکار کرد . شکست های تاریخی همواره با شکستن سقف های و دیوارها و فرو ریختن نشانه های معماری همراه بوده است . تخریب، کار فاتحان شهرها و اشغالگران کشورهاست . اما در شکلی موجه تر کار سازندگان و آبادگرانی هم هست که فارغ از ضخامت تاریخی مکان و محتوای فرهنگی آن ساختن را تنها بر سطحی صاف و فارغ از آثار گذشته می خواهند آثاری که ممکن است چیزی را به یاد آورند و یا یادی را زنده کنند . از یاد نبریم که موثر ترین و ماندگارترین راه تحریف خبرها و خاطره ها تخریب کالبدی آنهاست .



۲)از منظری دیگر نیز می توان به منظره تاریخ و معماری نگاه کرد و دریافت که آمد ورفت ها و تجربه های پر شمار انسان ها از فضای معماری و در پهنه اعصار چگونه ماهیت اثر را جهت می دهد و معنای آن را دگرگون می کند . معماری به مثابه موجودی زنده از تجربه های انسان ، رخدادهای جهان و گذشت زمان بار می گیرد و محتوای تاریخ همچون رسوب به شکل اثر افزوده می شود.
نکته مهم در این میان حرف « نیچه » است که می گوید آنچه برای مردم عادی در حکم شکل است برای هنرمند همان محتواست . یعنی قراری نیست که گرد وغبار زمان و زنگار قدمت و رسوب خبرها و خاطره ها را از تن اثر زدود . زیرا در تجربه هنری اصل و اساس کار حفظ همین شکل و رسوب است و آنچه که به نظرمی آید باید سائیده شود تا حقیقت محتوی از پشت آن عیان گردد در ساحت زیبایی شناسی حکم محتوای حقیقت را دارد حذف رسوبات تاریخی از شکل اثر هنری به منزله نادیده انگاشتن لایه های متکثر محتواست و محروم ماندن از پاره هایی که پیکر بندی شناخت را کامل می کنند.

 



ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:تاریخ, زمان و معماری, توسط هادی(ماهان)پورآخوند

“اندازه و اندازه پذیری در هر جائی با زیبائی و مزیت همراه است” افلاطون


“اندازه گیری به معنی شناخت و بررسی کیفیت یک شیء یا یک حالت است” امانوئل سوئیدنبرگ

در کل، انسان مدرن تنها علومی را می تواند بفهمد که با اشیاء قابل اندازه گیری، محاسبه و ارزیابی سر و کار دارد.امروزه به مرحله ای رسیده ایم که می توانیم بگوییم علم تنها در جائی وجود دارد که امکان بکارگیری نوعی سیستم اندازه گیری وجود دارد.این در حالی است که انسان مدرن نمی داند که امکان اندازه گیری صرفاً بر ویژگی ذاتی ماده یعنی تقسیم پذیری نامحدود آن استواراست.

اندازه و اندازه گیری یکی از مفاهیم پایه درک انسان است.واژه measure که از ریشه لاتینی -mens ،و اسم مفعول metiri مشتق شده،معادل metron یونانی است. همچنین این واژه از لحاظ ریشه شناسی با واژه ژرمانیک nama به معنی name یا اسم یک نمود فردی و ریشه سانسکریت na- (اصل نامشخص) و ma- (نمود یا جلوه قابل اندازه گیری) ارتباط دارد.اندازه (measure) بخش اصلی تمامی واژگانی است که در ساخت آنها mens یا metr وجود دارد،نظیر هندسه (geometry)، تقارن (symmetry)، متر (meter)، قطر (diameter)، بعد (dimension)، اندازه گیری (mensuration) و بزرگی (immensity). پولیت (pollitt) درباره اهمیت اندازه گیــــــــــــری در تفکر کهن می گوید: “تلاشی برای کشف یا ایجاد نوعی نظم در ورای جریان تجارب انسان در عالم هستی به همان اندازه در ذات اندیشه یونانی وجود داشته که مثلاً تلاش برای رسیدن به یک هستی غیر مادی و ماوراء طبیعی در ذات اندیشه هندو وجود داشته . مفهوم نظم را بدون درک ویژگی اصلی آن یعنی اندازه و اندازه گیری که شامل تعریف (تعیین مرزهای اشیاء) و تحلیل روابط بین صورت های مجزا است نمی توان فهمید.”



همانطور که در بالا گفته شد از دید افلاطون معیار و اندازه دارای معانی ضمنی اخلاقی است.همچنین اندازه و معیار دارای یک هستی مطلق است و آنهم از این نظر است که صرفاً درجات نسبی بین متضادها نیست،بلکه بصورت یک حد اعتدال (نه افراط نه تفریط) است که هنرهای مختلف در جستجوی آن بوده اند.حد اعتدالی که در ذات هستی هنرها ودر ذات کیفیت هایی نظیر زیبایی و خوبی است.



ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:اندازه و اندازه گیری در معماری, توسط هادی(ماهان)پورآخوند

در سال های اخیر بیانیه ها و مقالات متعددی در زمینه اصول معماری سبز توسط محققان مختلف در سراسر دنیا به رشته تحریر درآمده است. اغلب این بیانیه ها با اختلاف اندک موضوعاتی را در زمینه تشویق طراحان به حفاظت از انرژی ونیز در نظر گیری ویژگی های محلی مکان و کار با کاربران ساختمان و جوامع اطراف آن تثبیت نموده اند.


معماران انگلیسی، برندا و روبرت ویل در کتاب خویش با عنوان «معماری سبز: طراحی برای آینده ای آگاه از انرژی» یکی از ساده ترین و صریح ترین چارچوب ها را برای معماری سبز مطرح نموده اند. آن ها این اصول را با استفاده از مثال های مختلف از طراحی ساختمان در اروپا انگلستان و امریکا نشان داده اند. ایشان بر فراگیری از معماری بومی تأکید زیادی داشتند، معماری که در تجربه نسل های متمادی ساکن یک منطقه و اقلیم ویژه در آن نهفته است .
فرآیند سبز در معماری فرآیندی کهن میباشد، برای مثال از هنگامی که انسان های غار نشین برای اولین بار پی به این مسئله بردند که انتخاب غاری رو به جنوب از لحاظ دمای محیط بسیار مناسب تر از غاری می باشد که دهانه آن به سمت شمال است. موضوع جدید درک این مهم است که معماری سبز برای محیطهای مصنوع و انسان آفرینش بهترین فرآیند برای طراحی ساختمان هاست؛ به گونه ای که تمام منابع وارده به ساختمان، مصالح آن، سوخت یا اشیا مورد استفاده ساکنان، نیازمند پدید آوردن یک معماری پایدار هستند. بسیاری از ساختمان های موجود حداقل یکی از ویژگی های متعدد و قابل تشخیص معماری سبز را درون خویش دارند، با این حال،تنها تعداد اندکی از این بناها کل این فرآیند کامل را دارا می باشند.
بطور کلی فرآیند سبز اینگونه مطرح می شود که تمامی موضوعات به یکدیگر وابسته بوده و در هر تصمیم گیری باید تمامی جنبه های آن مورد بررسی قرار گیرد و بدین ترتیب،ایده بررسی اصول بصورت مجزا با آن در تضاد قرار می گیرد . در مجموع اصول گوناگونی در ایجاد هر نوع سازه مطرح است که نقاط مشترک فراوانی را برای بحث دارامی باشند،
با این حال موضوعات ارائه شده مجموعه ای از اصول مختلفی هستند که در نظر گرفتن آنها سبب ایجاد توازن و پدید آمدن معماری سبز خواهد شد .


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:معماري فضاي سبز, توسط هادی(ماهان)پورآخوند

براساس بررسی‌ها و مطالعات ، انرژی خورشیدی وسیع‌ترین منبع انرژی در جهان می‌باشد.
کارشنان بخش انرژی می‌گویند انرژی نوری که توسط خورشید در هر ساعت به زمین می‌تابد، بیش از کل انرژی است که ساکنان زمین در طول یک سال مصرف می‌کنند. از این رو برای بهره‌گیری از این منبع باید راهی جست تا انرژی پراکنده آن با بازده بالا و هزینه کم به انرژی قابل مصرف الکتریکی تبدیل شود.



این کارشناسان روش‌های مختلفی را برای استفاده از انرژی خورشیدی پیشنهاد می‌کنند.
● روش‌های تبدیل انرژی خورشیدی به انرژی الکتریکی
با استفاده از فناوری‌های خاص، انرژی حاصل از نور خورشید را به انرژی الکتریکی تبدیل می‌کنند و این فناوری‌ها را به دو دسته می‌توان تقسیم کرد:
- سیستم فتوولتاییک (‪ pv‬ که عموما" تجهیزاتی جامد وبی حرکت هستند( جز در مورد انواع مجهزبه سیستم ردیابی خورشیدی) ).
- سیستم‌های گرمایی خورشیدی که از نور متمرکز شده خورشید برای گرم کردن مایعی که بخار آن یک توربین را به حرکت در می‌آورد، استفاده می‌کند.
در این میان استفاده از سیستم‌های ولتاییک برای استفاده از نور خورشید به عنوان منبع انرژی بسیار رایج تر است. استفاده از پنل‌های فتوولتاییک در کشورهای پیشرفته به سرعت روبه گسترش است.
استفاده از انرژی خورشیدی که یکی از اشکال انرژی موسوم به " سبز " یا پاک است از سوی طرفداران محیط زیست پشتیبانی می‌شود. علت این استقبال را باید در ویژگیهای انرژی خورشیدی جست .
● ویژگی‌های انرژی خورشیدی :
اولین ویژگی انرژی خورشیدی در این است که تمام نشدنی و پایان ناپذیر است .این نوع انرژی ، انرژی تمیزی است و هیچ آسیبی به محیط زیست و جامعه بشری نمی‌رساند.
ظرفیت آن را متناسب با نیازها می‌توان طراحی کرد.
● سیستم ولتاییک چیست؟
بخش اصلی یک سیستم فتوولتاییک، پنل فتوولتاییک می‌باشد. پنل‌های فتو - ولتاییک که در معرض خورشید قرار می‌گیرند، متشکل از سلول‌های فتوولتاییک هستند. این سلول‌ها از مواد نیمه هادی سیلیکونی ساخته شده‌اند و به صورت پنل‌هایی به روی بام خانه‌ها و به طور مثال در چندین خانه نصب می‌شوند. ضمن اینکه سیستم فتوولتاییک شامل تجهیزاتی از جمله مبدل‌هایی برای تبدیل جریان مستقیم به جریان متناوب می‌باشد.
● اصول کار یک پنل فتوولتاییک
پنل‌های فتوولتاییک از نیمه هادی‌ها ساخته شده‌اند. وقتی نور خورشید به یک سلول فتوولتاییک می‌تابد، به الکترون‌ها در آن انرژی بیشتری می‌بخشد. بدین ترتیب بین دو الکترود منفی ومثبت اختلاف پتانسیل بروز کرده و این امر موجب جاری شدن جریان بین آنها می‌شود.



ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:استفاده از انرژی نو یا پاک, توسط هادی(ماهان)پورآخوند

معماري، زيبايي را از طريق استفاده از عقايد منطقي و از دل آنها به دست آورده است و بازي ميان دانش و بصيرت، منطق و معنويت (عقل و احساس) و بين معيارهاي قابل اندازه‌گيري و غير قابل اندازه‌گيري است.

ريچارد راجرز

معماري به سبب نياز بشر به سرپناه پديد‌ آمد و به زودي تبديل به بيان و تعبيري اساسي از مهارت‌هاي فني و تكنولوژيك و موضوعات معنوي و اجتماعي شد. تاريخ معماري سند و مدركي دال بر قوه ابتكار و نبوغ بشري و درك و احساس او از هارموني و ارزش‌هاي ديگر و يك انعكاس عميق از موضوعات پيچيده افراد و اجتماعات است.

معماري، زيبايي را از طريق استفاده از عقايد منطقي و از دل آنها به دست آورده است و بازي ميان دانش و بصيرت، منطق و معنويت (عقل و احساس) و بين معيارهاي قابل اندازه‌گيري و غير قابل اندازه‌گيري است. در معماري عملكرد اهميت زيادي دارد ولي ضرورت نظم زيباشناختي هم از آن كمتر نيست. بناي پارتنون و يا بناي تمپيتو به وسيله برامانته و يا بناي سالك سنتر به وسيله لويي كان، همگي از خلال عقل و منطق به تعالي رسيده‌اند.

امروزه پيچيدگي زياد موضوعات و مسايل بشريت باعث تهي و برهنه شدن معماري شده است. سازندگان ساختمان‌ها تقريبا فقط به دنبال سود بيشتر هستند. ميزان سوددهي آنها، فرم، كيفيت و نحوه اجرا و ايفاي نقشي كه اين ساختمان‌ها دارند را تعيين مي‌نمايد. هر گونه سرمايه‌گذاري مستقيما به سوددهي كوتاه مدت مربوط نمي‌شود بلكه افراد توسعه‌دهنده سرمايه‌گذاري بلند مدت و اصلي را مشخص مي‌نمايند كه اين كار باعث كم‌رقابتي شركت و در نتيجه باعث افزايش نمايش مالي و در نهايت خريد و فروش مي‌شود.



ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:خلق معماري پايدار, معماري پايدار, توسط هادی(ماهان)پورآخوند
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی :